مرد کوچک
سلام مرد کوچیک،الان یازده شبه،اومدم کنارت بخوابم دیدم مثل فرشته ها خوابیدی،امروز تو برای رشد به من نیاز داری، و یه روز من برای مراقبت به تو نیاز پیدا خواهم کرد، پسر عزیزم ، هنوز روال عادی زندگیمو پیدا نکردم، هنوز ساعات خواب و بیزاری تو تنظیم نیست،هنوز وقتی بیداری زیاد من نمیتونم به کارهام برسم و کنارت میمونم، به هلیای عزیزم نمیتونم برسم ،الهی قربونش برم ، تا میاد یه کم باهات بازی کنه ،درسته یه چند دیقه ای بازی میکنی،لبخند میزنی و دهانت رو باز میکنی و صدا درمیاری ولی زود خسته میشی وگریه میکنی یاشیر میخوای یا وقت خوابته و هلیا هم کلافه میشه... ولی یه روز یه مرد بزرگ میشی و مثل یه کوه پشت خواهرت میمونی و همدیگرو تو زندگی حمایت میکنید ....
نویسنده :
مامان الناز
0:04